این یکی از بزرگترین آزمونهای مربیگری است :
آیا بازیکنان چیزهای جدید یاد میگیرند ؟ چون اگر اینطور نیست ، یعنی که آنها در پی رشد و توسعه نیستند و این ممکن است به خاطر زیادی آسانگیرانه بودن سبک مربیگری شما باشد .
حصول اطمینان از یادگیری افراد کار سختی نیست . ماهی یک بار از اعضاء تیمتان بپرسید : « این ماه چی یاد گرفتی که ماه پیش بلد نبودی ؟ » اگر جوابی نداشتند این بار بپرسید : « خب ، ماه دیگه دوست داری چی یاد بگیری ؟ » یا « سال آینده میخوای چه مهارتی رو در خودت پرورش بدی که بتونی به اهدافت برسی ؟ »
به بازیکنان خود اهداف سختی بدهید که آنها را به چالش بکشد و از محدودهی امنشان خارج کند . به آنها نشان بدهید که فکر میکنید از عهدهی آن چالش برخواهند آمد . جالب اینجا است که اگر از بازیکنان بپرسید : « شاخصترین هدفی که در باشگاهی که حضور داشتید به آن رسیدهاید چه بوده ؟ سخت بوده یا آسان ؟ » همیشه پاسخشان « سخت » است . با این حال ، باز هم مربیان اهداف زیادی آسانی برای بازیکنانشان تعریف میکنند که دستیابی به آنها آسان و واقعگرایانه است و بعد میپرسند چرا آنها « بازیکنان بزرگ » نمیشوند .
بهترین هدفها آنهایی نیستند که کاملا در محدودهی آسایش شما قرار داشته باشند . بهترین اهداف ، مغز شما را فعال کرده و اکثر فعالیتهای ذهنی ، شما را در جهت مثبت هدایت میکنند . اینها اهدافی هستند که ۲۰ تا ۳۰ درصد خارج از محدودهی آسایش شما قرار دارند . باید بتوانید بعد از دسترسی به این اهداف به عقب نگاه کنید و بگویید : « راستش اصلا مطمئن نبودم بتونم همچین کاری انجام بدم . همینجوری رفتم جلو ، ولی کلی چیز یاد گرفتم . »
نویسنده و ویرایش : مجید مرتضایی